کد مطلب:270668 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:238

هدفداری انسان
به گفته مرحوم سید رضی كم تر خطبه و منبری بود كه حضرت بر آن قرار می گرفت، مگر این كه قبل از شروع به خطبه می فرمود:

«ایّها النّاس اتّقوا الله فما خلق امرؤ عبثاً فیلهو، و لا تُرِكَ سُدی فیلغو» [1] .

«ای مردم! اطاعت خدا را بكنید. هیچ انسانی بدون هدف و بیهوده خلق نشده، تا لهو پیشه كند و دل مشغول باشد، و هیچ كس رها نشده تا هرچه بخواهد، انجام دهد و بار تكلیف و مسئولیت را وانهد».

هیچ فردی بیهوده و بدون هدف آفریده نشده، تا دل مشغول دارد و قوای فكری خود را به كار نگیرد و متذكر اهدافی كه خدا، برایش رسم كرده نشود و به لذت های فنا پذیر روی بیاورد. هیچ انسانی رها نشده و آزاد نیست و بدون مسئولیت و تكلیف نمی باشد، تا هر كاری بخواهد انجام دهد و سرگرم شود و از راه بماند.

بنابر این، خلقت آدمی هدف دار است و عبث نیست، آدمی جهت رسیدن به آن اهداف، دارای برنامه است. به انسان در همه مراحل توجه شده و برای او تكلیف و مسئولیتی تعیین گردیده، تا بتواند با مسئولیت پذیری و انجام آنچه از او خواسته اند، به هدف راه یابد و به ملاقات حق بشتابد.

آن حضرت (علیه السلام) در خطبه دیگری می فرماید:

«فان الله سبحانه لم یخلقكم عبثاً و لم یترككم سدی و لم یَدَعكم فی جهالة و لا عمی. قد سمّی آثاركم و علم اعمالكم و كتب آجالكم و انزل علیكم الكتاب تبیاناً» [2] .

«خداوند سبحان، شما را به عبث نیافریده وبی هدف وانگذاشته ودر نادانی ونابینایی رها نساخته است. آنچه را باید به انجام رسانید معلوم كرده وبه كردارتان آگاه است ومدّت عمر شما را معیّن كرده است. برای شما كتابی نازل كرده است كه بیان دارنده هر چیزی است.» [3] .

حضرت در ابتدای خطبه به صفات حق، علم و غلبه و قدرت او اشاره دارد. چنین خدایی با این صفات، خدایی نیست كه بود و نبودش یك سان باشد. او با تو مرتبط است و بر تو مسلط است و بر هر شیء احاطه دارد. در نتیجه تو در برابر چنین خدایی، مسئول هستی و باید در فرصتی كه به تو داده، عامل باشی، و بار امانتی را كه بر دوش شما گذاشته، به منزل برسانی. كتابش را رعایت كنی و حقوق و تكالیفش را انجام دهی. زیرا حكمت خداوند اقتضا دارد كه هیچ مرحله ای از حیات برای انسان بدون برنامه نباشد. او انسان را عبث و بیهوده خلق نكرده است. او از خلقت هدفی دارد و بعد از خلق، انسان را به خود وانگذاشته و زندگی را برای او پوچ قرار نداده است. اگر خدا برای این دنیا برنامه ای را تدارك دیده، آدمی را نسبت به آن بی خبر قرار نداده و او را در ظلمت رها نكرده است; زیرا او را به خیر و شر و نور و ظلمت هدایت كرد. برای چگونه زیستنِ او، كتاب را نازل كرد و با چه كسی رفتن، نبی و رسول را برانگیخت; و بایدها و نبایدها و راه را با اكمال دینش به پایان برد، پس بر انسان حجّت را تمام و برای او مواضع عذر را بیان كرد. آن گاه حضرت امیر (علیه السلام)بعد از مرحله معرفت و شناختِ حق و مبدأ و راه و راهنما، به چگونگی آمادگی آدمی اشاره دارد، و اخلاق و موانع خُلق او را بیان می كند.

چگونه حجّت خدا، بر ما حجّت را تمام كرده و اندكی را جا نگذاشته است; او با تعیین جایگاه آدمی و رابطه او با خالق، بر ضرورت حجّت تصریح دارد.

در پایان خطبه، امام آگاهانه می فرماید: ملازم راه بودن و از اهداف غافل نشدن، و از امكانات و حجّت باطنی بهره گرفتن، به این است كه از آنچه زمینه عبث و لغو را فراهم می كند و موجب فراموشی حجّت باطنی و ظاهری ـ ذكر و رسول ـ می شود پرهیز كرد، و آن را تكذیب نمود.


[1] نهج البلاغه، حكمت 370.

[2] نهج البلاغه، خطبه 86.

[3] در سراسر كتاب از آوردن متن كامل سخنان آن حضرت (عليه السلام) ـ به جهت رعايت اختصار ـ پرهيز شده است. برخواننده عزيز است كه با مراجعه به متن كامل نهج البلاغه ودقّت وتأمل در آن، با اين نوشتار همراه گردد.